فصلِ اوّل: شروعِ کار - بخشِ پنجم

دکتر نوید گلپایگانی دکتر نوید گلپایگانی دکتر نوید گلپایگانی · 1402/9/7 16:47 · خواندن 2 دقیقه

ذهنت را دوباره تربیت کن، هر بار یک کلمه

تمامِ این صحبت‌ها درباره‌ی ناخودآگاه، فقط چرندیاتِ روان‌شناسانه نیست.

دانشمندان دریافته‌اند که نحوه‌ی اندیشیدنِ ما می‌تواند ساختار فیزیکی مغزِمان را تغییر دهد. این پدیده که «انعطاف‌پذیریِ عصبی» نام دارد، تصوّراتِ ما را درباره‌ی مغزِ بشر منقلب می‌کند.

همچنان‌که ما در گذرِ عُمر، تجربه‌های جدیدی را کسب می‌کنیم، مغزِ ما هم دائماً گذرگاه‌های عصبی‌ای را تنظیم می‌کند، که مسئولِ کنترلِ تفکر و رفتارِ ما هستند. بهترین قسمت‌اش آنجاست که ما فکرِمان را در مسیری هدایت می‌کنیم که آگاهانه این گذرگاه را برای خودِمان تعدیل می‌کند؛ و ساده‌ترین راه برای شکل‌دادن به این فکرها از طریقِ خودگویی‌های آگاهانه و مصمم است. این نوع صحبت‌ها، مانند میان‌بُر عمل می‌کنند؛ و کنترلِ زندگی‌ات را به‌دست می‌گیرند.

دقیقاً مشابه با عادت‌ها که با تکرارِ یک عمل ایجاد؛ و تبدیل به «رفتاری خودکار» می‌شوند، ما می‌توانیم در زمان‌های مختلف با استفاده از زبانی قوی و جسورانه، تغییراتی پایدار و مداوم در زندگیِ‌مان ایجاد کنیم. این تغییرات، خیلی بیشتر و عمیق‌تر از داشتنِ افکارِ شاد است (خیلی ساده به آن نگاه نکن؛) تو می‌توانی از لحاظِ فیزیولوژی ساختارِ ذهن و مغزت را تغییر دهی.

ما می‌توانیم احساساتِ‌مان را با راهبری و هدایتِ افکارمان تعیین کنیم. همچنین می‌توانیم با آگاهی و سخت‌کوشی درقبالِ کلمات و نوعِ زبانی که استفاده می‌کنیم، افکارِمان را شکل دهیم. البته بخش عظیمی از این موضوع به بردباری و تحملِ اوّلیه و اشتیاقت به تغییر بستگی دارد.

تمام اینها با یک انتخاب هوشمندانه درباره‌ی نحوه‌ی صحبت‌کردن شروع می‌شود که به‌جای اینکه مُضر و آزاردهنده باشد، مفید و سودمند واقع می‌شود. با کاربردِ درستِ نوعِ زبان و شکل‌دادنِ به مشکلات در حالتی نفوذپذیرتر، می‌توانیم دقیق و موبه‌مو، نوعِ نگاه و نحوه‌ی تعاملِ‌مان را با دنیا تغییر دهیم. تمام چرندیاتی که درباره‌ی سؤالِ «آیا خودِ واقعی‌ات را خَلق کرده‌ای؟» شنیده و خوانده‌ای، نه‌تنها ممکن است، بلکه میلیون‌ها نفر هم توانسته‌اند خودِ واقعیِ‌شان را خلق کنند؛ و بهترین خبر برای تو این است که آنها درحالِ انجامش هستند و بَراساسِ آن عمل و زندگی می‌کنند.

به‌یاد داشته باش، اصلاً مهم نیست که شرایطِ زندگی‌ات تاچه‌حد بغرنج، چالش‌برانگیز و اضطراری‌ست؛ اینکه چطور با این شرایط برخورد کنی، بزرگ‌ترین اختیار و قدرت را در چگونگیِ تغییر آنها به تو خواهد داد. دوباره تأکید می‌کنم که پاسخ را در درونت جستجو کن، نَه خارج از آن.

آن‌طوری که حرف می‌زنیم، فکر می‌کنیم، و درنهایت محیطِ‌مان را درک می‌کنیم، برای خودِ واقعی‌مان بسیار مهم و حیاتی‌ست. واقعیتی را خَلق کن که می‌خواهی با آغازِ فرآیند گفتگو (چه با خود؛ و چه با دیگران) با آن زندگی کنی؛ و این موضوع عملاً آن واقعیت را شکل می‌دهد. روش ساده‌ای که من «مشکلات» روزمره‌ام را به‌شکلِ دیگری ساختاربندی می‌کنم، از آنجایی ناشی می‌شود که به آنها به چشم یک فرصت می‌نگرم. این مشکلات به چیزهایی در زندگی‌ام تبدیل می‌شوند که از آنها برای آموزش و توسعه‌ی خودم بهره می‌برم. من کنجکاو می‌شوم، و به‌جایِ اینکه طبقِ اشتباهِ همیشگی‌ام، منکرِشان شوم، و خودم را ناامید کنم، با آنها روبه‌رو می‌شوم.