دفترِ خبر

دکتر نوید گلپایگانی دکتر نوید گلپایگانی دکتر نوید گلپایگانی · 1402/9/22 21:21 · خواندن 2 دقیقه

«دفترِ خبر» نوع دیگری از کلکسیونِ ایده‌ها می‌باشد. من در کتابِ «قلبت را روی کاغذ بیاور» توضیح داده‌ام که سارا راشد چطور در طولِ سفر تصاویر و عباراتی را که هر روز با آن‌ها مواجه می‌شد، در دفترچه‌ی خبر ثبت می‌کرد، بعد وقتی‌که شب می‌شد آن‌ها را به دفاترِ بزرگ‌تری انتقال می‌داد؛ و مفصل‌تر و مشروح‌تر داستانش را می‌نوشت. سارا می‌گفت: همراه داشتنِ این دفتر به‌خاطرِ یادآوری جزئیات نیست؛ بلکه با وجود این دفتر، توجهِ بیشتری به اطرافش خواهد داشت و باعث می‌شود «لحظه‌لحظه‌ی زندگی هماهنگ‌تر شود».

وقتی قرار بود به مدّتِ دو هفته برای مخاطبینِ مختلف از کشورهای مختلف در «اسکایروسِ» یونان یک کارگاهِ آموزشی برگزار کنم، از آمریکا دفترچه‌هایی شبیهِ دفترچه‌های یادداشتِ خیلی قدیمی، با خودم بردم و روی جلدِ هرکدام، اسمِ شاگردانِ شرکت‌کننده در کلاس و کلمه‌ی «اخبار» را نوشتم.

در آنجا به آن‌ها گفتم که هر کجا می‌روند، دفترچه‌ها را با خودِشان ببرند؛ و هر چیزی که به ذهنِ‌شان خطور می‌کند را بلافاصله در آن ثبت کنند؛ یا تصاویری را که بیشتر دوست دارند، بعدها درباره‌اش توضیحِ بیشتری بنویسند؛ یا اگر نقشه‌ای دارند که بعد از بازگشت به کشورهای خود قصد دارند برگزار کنند، همه‌وهمه را در دفترچه ثبت کنند.

روزِ دوّم همگی با اشتیاق اعلام کردند، که داشتنِ جایی برای نوشتنِ نظراتِ‌شان حواسِ‌شان را متمرکزتر می‌کند. این کار کمک می‌کند تا توجهِ‌شان به اطراف بیشتر شود و بیشتر فکر کنند.

وقتی یادم می‌آید که شاگردانم چطور دائماً درحالِ ثبت خبرها بودند، خنده‌ام می‌گیرد. آن‌ها در ساحل و حتّی در موزه‌های مردم‌شناسی و همه‌جا درحالِ ثبت وقایع بودند که در همان لحظه اتّفاق می‌افتاد. یک شب برای خوش‌گذرانی همه با هم به یک کلوپِ شبانه رفتیم. اسمِ کلوپ «اسکولای رو پولا» بود، که در ساحلِ دریاری اژه قرار داشت. یکی از شاگردان که اسمش بریانو بود، وسط شادی و آواز در یک گوشه نشسته بود و ساکت بود و داشت نوشیدنی می‌خورد؛ و مثل روزنامه‌نگارها و گزارشگرها احساسش را روی کاغذ می‌آورد.

وقتی بعد از دو هفته کلاسِ آموزشی ما به پایان رسید، آن‌ها یاد گرفتند که این کار را نه‌تنها برای طولِ یک ترم و یا یک فصل، بلکه باید برای تمامِ زندگیِ‌شان انجام بدهند. از این‌که همراه داشتنِ یک دفترچه چقدر زندگیِ‌شان را در یونان تحتِ‌تأثیر قرار داده بود، شگفت‌زده شده بودند.

یکی دیگر از شاگردانم به اسمِ نونی با لذّتِ تمام می‌گفت: «من چنان خودم را پیدا کردم که انگار دوباره از نو متولّد شده‌ام، چون توجهم به همه چیز بیشتر شده است».

به‌همراه داشتن دفترچه باعث می‌شود سیستم فعّال‌سازِ ذهنِ‌تان به‌کار بیفتد، اگر یادتان باشد در فصلِ اوّل راجع به آن صحبت کردیم! داشتن یک دفترچه‌ی سکّان و یا دفترِ خبر، غشای ذهنِ شما را فعّال و آماده‌ی کار می‌کند. بلند شوید و چشم‌هایتان را باز کنید. نگاه کنید و ببینید، همواره در برابر هر چیزی که پیرامونِ‌تان می‌گذرد هوشیار باشید، زندگی در اطرافِ شما جریان دارد.

یادداشت کردنِ این نشانه‌ها و توجهِ به آن‌ها، موجب گسترشِ‌شان می‌شود.