فصلِ نهم: قدمِ بعدی چیست؟ - بخشِ چهارم

از سرزنشکردنِ گذشتهات دست بَردار
برای شماهایی که خودِتان را بهخاطرِ گذشته ملامت میکنید؛ و فکرکردن شما را به گذشته برمیگرداند، باید بگویم کمی بیشتر فکر کنید. من شما را به روبهرو شدن با این عقیده دعوت میکنم که چه کاری بزرگتر از این چیزی هست که میتوانستید انجام دهید. همهی ما گذشته یا سابقهای داریم که حتّی برخی از آنها وحشتناک و دردناک است. خب که چه؟! قبل از اینکه با عصبانیت از کورهدربروی، میخواهم بپرسم چرا اشتیاق داری بیشتر از آینده به گذشته فکر کنی؟ من و تو میدانیم هیچکس جز خودت نمیتواند تو را از این فکرها خلاص کند. من فقط آدمی نیستم که نظراتی در سرش دارد و مرتب حرف میزند. من آدمهایی را هدایت کردهام با گذشتههایی که اگر بدانی حالت بد میشود.
مردم در گذشتهی خود گیر میافتند، در دورانِ کودکی خود گیر میکنند. این یکی از آنهمه دلایلیست که به خودِمان میگوییم: «نمیتوانم.» این یک راه آسان برای فرار از مسئولیتهاییست که در شرایط جاری روی دوشت است.
امّا هیچچیز نمیتواند تو را از پیشرفت و ترقّی و عالیشدن باز دارد، البته اگر با تمامِ وجودت آن را بخواهی. اصلاً اهمیتی ندارد که دیروز یا پنج سال قبل یا حتّی وقتی کلاسِ دوم بودی چه اتّفاقی افتاده است.
درست شبیه به اینکه ما درونِمان را با حرکت به بیرون و محیطِ اطراف بهبود میبخشیم، میتوانیم با خلق آینده، گذشتهی خودِمان را فراموش کنیم. آیندهای عالی و محشر بساز، چیزی بزرگتر از هرچیزی که تا حالا انجام دادهای.
وقتی آینده پیشِ رویت باشد اصلاً وقتی برای برگشتن و نگاهکردن به عقب نداری. چشمها و ذهنت متمرکز بَر راه پیشِ رویت خواهد شد.
این میتواند استعدادها و نیروی درونیات را فعال کند. آیندهای بهغایتِ محشر، درخشان و جذّاب، آیندهای اشباع از استعدادها و قابلیتها که سنگینی و وزنش تو را از گذشتهی مهم و پُرزحمت آزاد و جدا میکند.
شاید شبیهِ هیچچیزی از گذشتهات نباشی، امّا گذشته میتواند به تو کمک کند تا امروزت را شکل دهی، چه خوب و چه بَد. کاملاً درست است، خوبیهای زیادی وجود دارد و همین خوبیها چیزی را که میخواهی در اختیارت قرار میدهد. آدمی میشوی که میتوانی زندگیای را که میخواهی زندگی کنی. هیچچیز تو را عقب نگه نخواهد داشت، همین که خودت بخواهی و بَرطبقِ آن عمل کنی، کافیست.