فصلِ سوّم: من بینهایت مشتاقم - بخشِ پنجم

نقشهای بکِش
شادیِ زندگیات، وابسته به کیفیتِ افکارت است. بنابراین بَر همین اساس عمل کن؛ و به یاد داشته باش که مغایر با فضیلت و ذاتِ معقول، به هیچ فکری نپردازی.
«مارکوس آئورلیوس»
ما دربارهی نقش شگفتانگیزی که ضمیرِ ناخودآگاهِمان در تمامِ کارهایی که انجام میدهیم، ایفا میکند، صحبت میکنیم. حتّی اگر ما آگاهانه تصمیمات درستی در هر فرصت و موقعیت اتّخاد کنیم، ضمیرِ ناخودآگاهِمان مسئولِ شکستهای روزمرهی زندگیِ ماست.
جملهی تأکیدیِ «من برای پیروزی بیتابم» به تو کمک خواهد کرد تا بدانی که چه میزان، خودت و ذهنت قدرتمند و توانا هستید.
به این معنی که باید جاهای خالیِ ذهنِمان را با ایدههای درست و مناسب پُر کنیم. این یک راهِ خوب برای شروع است.
به چیز یا چیزهایی از زندگیات فکر کن که دوست داری تغییرِشان دهی. آنها شاید مربوط به همان مشکلاتی باشند که قبلاً بررسیشان کرده بودی، یا شاید هم چیزی کاملاً جدا از آنها.
دوست داری تا کجا پیشرفت کنی؟ واقعاً چه چیزی را میخواهی به سرانجام برسانی؟
هدفت را مشخص؛ و مراحلِ رسیدن به آن را دستهبندی کن. برای رسیدن به آن به چند مرحله نیاز داری؟ به چند تابلوی راهنما نیاز داری تا سفرت را برای شناساییِ میزانِ پیشرفتت آغاز کنی؟
اگر میخواهی وزن کم کنی، به این فکر کن که چطور قرار است رژیم غذاییات را عوض کنی، بیشتر ورزش کنی و کلاً عادتهای سالمترِ غذایی را در پیش بگیری. فعالیتهای روزانه را بررسی کن که باید تمرین کنی. به هدفت واقعیت ببخش.
درجا نزن. تغییراتی را در طرزِ فکرت حلاجی کن، که باید در حین و پس از جستوجویت برای رسیدن به تناسبِ بیشتر، عملیشان کنی. تو باید در تعقیب اهدافت مصمم باشی، مخصوصاً زمانی که آن بگومگوهای ذهنیِ قدیمی که دستِ خودت نیستند، هر لحظه صدایشان بلندتر و بلندتر میشود.
وقتی با مشکلاتت شاخبهشاخ شدهای، حست درقبالِ تغییرِ خودت چگونه خواهد بود؟ وقتی میخوای که فردی باشی با تناسبِ اندام و سلامتی جسمی، عقایدت دربارهی خودت چقدر متفاوت خواهد بود؟ آن زندگی چگونه خواهد بود؟ میخواهم علیه ایدهای که ناگهان برایت ترسناک خواهد بود، هشدار بدهم. آیندهی تو، پاسخِ زندگیِ اکنونت نیست.
همانطور که صحبت کردیم، افکارِ ناخودآگاه بهطرزِ عمیقی در روانِ تو ریشه دواندهاند، پس میتوانند افکار، تصوّرات و الزامهای زیادی را تبدیل به افکار محسوس و همچنان قدرتمندی بکند، تا بهتر با شرایط و اهدافت جور دربیایند. همانطور که در این کتاب گفتم، زمانی برای عجلهنکردن ایجاد کن.
اگر به دامنهی مشکلاتی که قبلاً به آنها فکر کردهای، نگاهی بیندازی، ممکن است بتوانی با رویدادهایی از زندگیات که با احساسات گره خوردهاند، ارتباط برقرار کنی. حتّی کمک میکند آنها را در ذهنت منظم کنی، شاید خیانت در رابطه، قُلدریهای دورانِ کودکی، والدینی که هیچوقت به خواستهها و نیازهایت اهمیتی نمیدادند، آبروریزیِ عمومی، یا یک شکستِ شغلیِ فجیع.
امّا هرچه بیشتر دربارهی آیندهات؛ و چیزهایی که میخواهی انجام دهی فکر کنی، پردازشِ آن افکار، عمیقتر در ذهنت جا میگیرند و حفظ میشوند. به یاد داشته باش وقتی چیزی را که در آن موفق هستی جستوجو میکنی و مییابی - منظور جنگیدن و مقابله با آن افکار و واکنشها نیست، بلکه تغییرِ مسیر و تنظیمِ اهداف و نتایج جدید است - با این کار، آگاهیات رشد میکند و هر زمان که از مسیرت منحرف شدی، به تو هشدار خواهد داد. هرچه الگوهای ذهنیِ خود را بهتر بشناسی، در اصلاح و تغییرِ انها بهتر عمل خواهی کرد.
وقتی اهدافی را برای خودت برنامهریزی میکنی، آنها را از زندگیات مطالبه میکنی و خیلی مهمتر اینکه، با قاطعیت برای رسیدن به آنها کارهایی را به جریان میاندازی، امّا معلوم نیست کی بهوقوع بپیوندند.
ما برای پیروزی بیتابیم، تو برای پیروزی بیتابی. از هدفت دفاع کن، چالشها را بپذیر و تلاش کن تا خودت را عمیقتر و از راههای بامعناتر بشناسی.
درک و شناختِ درستِ خودت و محدودیتهایت باعث میشود، به سطحی از آزادی و موفقیت دستیابی که هرگز تصوّرش را نمیکردی. هرچه بیشتر از قابلیتهایت مطلع باشی، فضا و فرصتِ بیشتری برایت در دسترس خواهد بود.
قدم به دنیای بیرون بگذار. به خودت اعتماد کن، تمامِ ظرفیتهای خودت را وقف رسیدن به پیروزی کن. خودت را برای پذیرشِ چالشِ پیروزی در مسیرهای جدید و هیجانانگیز آماده کن. عظمت خودت را تمنّا و پس از من تکرار کن: «من برای پیروزی بیتابم.»