رقابت یا حسادت؟ - قسمت اوّل

رقابتِ سالم، میتواند نقشِ مهمی در بُروز رشد و شکوفاییِ ورزشکاران داشته باشد؛ و ازاینرو میبایست به ورزشکاران، فرقِ بینِ «حسادت» و «رقابت» را آموزش دهیم. همچنین باید «مزایا» و «معایبِ» هریک را بهروشنی بیان نماییم، تا تفاوتِ موجود مابینِ «رقابت» و «حسادت» را کاملاً بدانند؛ و درنتیجه بهدرستی مسیرِ رشد و پیشرفتِشان را انتخاب کنند. (متأسفانه به این موضوع بسیار مهم، کمتر پرداخته شده است).
زمانی که ورزشکاران در تیم و یا باشگاهِ خود رقابت میکنند، بدونِ توجه به «عملکرد»، «پیشرفت» یا «عدمِ پیشرفتِ» رقیبِ خود، با تمام وجودِشان به تمرینات میپردازند؛ و لذا سعی میکنند با تلاشوکوششِ بیشتر، هر روز بهتر از روزهای قبلیِ خویش باشند؛ و همهی تمرکزِشان را روی «رشد» و «پیشرفتِ» خود معطوف مینمایند، زیراکه توانایی و عملکردِشان را بهبود بخشیده؛ و لذا تنها چیزی که دراینبِین برای ایشان اهمیت دارد، رسیدن به اهدافِ خویش در بالاترین سطحِ ممکن است.
ازاینرو، آنان بهدنبالِ تقویتِ «نقاطِقوّت» و رفعِ «نقاطِضعف» خود هستند؛ و در پیِ «حاشیه» و «دردسر»هایی که باعثِ توقفِ پیشرفتِشان شوند، هرگز و هیچگاه نمیروند. از انتقادات و پیشنهاداتِ کادرِ فنّی استقبال نموده؛ و بیشترین بهره را میگیرند. همواره در رقابتها، به قوانینِ مختلف «احترام» میگذارند؛ و همچنین رقیبِ خود را نیز «محترم» میشمارند؛ درنتیجه تصمیماتِ داورهای گرامی را بدونِ هیچ عذر و بهانهای میپذیرند. همه و همهی اینها بهایندلیل است، که آنها بهخوبی میدانند که با رفتارهای «زشت» و «ناشایستِ» ایشان، هیچ تغییری در تصمیم و رأیِ داورهای عزیز پدید نخواهد آمد؛ لذا درصورت اعتراضِ بیموردِ خود، لطمهی سنگینی بَر پیکرهی تیم خواهند زد؛ بنابراین باعثِ از بین رفتنِ زحماتِ خویش و دیگران خواهند شد؛ و چهبسا صدمههای جبرانناپذیری هم بهسادگی رقم بخورند.
بهکرّاتْ در تیمهای ورزشی مشاهده نمودهاید که برخی از ورزشکاران، بدون هیچگونه توجهی به عواقبِ کارِشان «اشتباهاتِ کودکانه» از خود بُروز میدهند؛ که باعثِ تغییر در سرنوشتِ رقابت میشوند، درحالیکه حضورِ آنان در رقابت میتوانست شرایط را طورِ دیگری رقم بزند. ایشان در وادیِ «رقابتِ سالم» یاد میگیرند، که چگونه رقیبِ خود را شکست دهند؛ و به موفقیت و پیروزی برسند. همچنین باور دارند که هیچگونه راهِ میانبُری وجود ندارد؛ و لذا اساساً تنها راهی که به موفقیت ختم میشود، همان تلاشوکوشش است، که طبعاً و صراحتاً از این راه میتوانند نتایجِ بسیار مثبتتر و بهتری را به دست آورند.

بنابراین درصورتیکه با «شکست» مواجه بشوند، مسئولیتِ کارها را بَر عُهده گرفته؛ و بههیچوجه بهدنبالِ چیزی یا کسی با عنوانِ «مقصّر» نمیگردند. درنتیجه آنها نیز بهانهای برای توجیهِ شکستِ خود ندارند و این اتّفاق را باکمالِمیل میپذیرند؛ و لذا از آن «درس» میگیرند، هرچند که تلخ و ناگوار باشد. سپس در مرحلهی بعد، سعی میکنند تا دلایلِ شکست و اشتباهاتِ خود را پیدا کنند؛ و برای آنها از تجربیاتِ کادرِ فنّی، مربیان و دیگران کمک میگیرند، زیرا که مبادا دوباره دچارِ اینچنین وضعیتی بشوند.
چنین ورزشکارانی خوب میدانند که برای چه منظوری تلاش میکنند، بهدنبالِ چه خواستههایی هستند؛ و چهچیزی در انتظارِشان خواهد بود. آنان برای خود اهدافی «مقدّس» و «مشخّص» تعریف میکنند؛ و لذا برای رسیدن به آنها هیچ فرصتی را از دست نمیدهند؛ درنتیجه در بدترین شرایط و موقعیتها هم، هرگز «ناامید» و «مأیوس» نخواهند شد. تمامیِ موارد ذکر شده را میتوان در زندگانیِ قهرمانانِ بزرگِ دنیا نیز مشاهده نمود، که بدونِ شک یکی از بارزترین خصوصیاتِ آنان میباشد. بنابراین میتوان بهسادگی نتیجه گرفت که همهی قهرمانانِ بزرگ، از این قوانین پیروی کردهاند؛ و طبعاً به موفقیتهایی بزرگ و چشمگیر دستیافتهاند، که اینک نامِ ایشان در تاریخ ثبت شده است.
در مقالهی بعدی، در موردِ «حسادتِ ورزشکاران» مطالبی را به رشتهی تحریر در خواهم آورد.
امیدوارم که مطالبِ نگارشیافته، بتوانند کمکی هرچند کوچک و ناچیز به ورزشکارانِ عزیزِ کشورِمان بنمایند.
ومِناللهالتوفیق