فصلِ اوّل: شروعِ کار - بخشِ ششم

بیانِ جسورانه در مقابل بیانِ داستانگونه
خودگوییهایت را از حالتی داستانگونه (یعنی وقتی دربارهی خودت، دیگران و زندگی حرف میزنی؛ گفتگوهایی پیرامونِ عقاید و قضاوتهای روزانه) بهحالتی جسورانه تغییر بده، تا تمام «وِزوِز»های همیشگیِ ذهنت را نادیده بگیری؛ و همهی قدرت و انرژیات را برای همینحالا و همینجا بهکار ببری.
یکی از اوّلین اشتباهاتی که مرتکب میشویم، زمانیست که دربارهی کاری که قصد انجامش را داریم یا کسی که میخواهیم باشیم، صحبت میکنیم (یعنی همیشه کارَت را به آینده موکول میکنی). حالا دیگر نمیخواهم واردِ بحثِ جملاتی شوم که با «باید انجام دهم» و «سعی میکنم انجام دهم» شروع میشوند. وقتی ما برای آیندهی خود آرزویی داریم، ناخودآگاهانه تأیید میکنیم که اکنون آن را نداریم؛ و یا آنگونه نیستیم (یعنی قرار است در آینده آنگونه باشیم).
یکی از دلایلِ پشتِگوشانداختنِ فهرستِ کارهایی که برای سالِ جدید تنظیم کردهایم، این است که معمولاً از زبان آینده برای آن استفاده میکنیم، مثلاً میگوییم بعداً. حتّی دربارهی کارهایی که قرار به تَرکِ آنها میگذاریم هم همینگونه است. یعنی ابتدا با شوقِ فراوان برای تغییرِ رفتارِ خود تصمیم میگیریم، ولی بعداً که در عمل با مشکل مواجه میشویم، قولی را که به خود داده بودیم نادیده میگیریم؛ و زمانی که ظاهراً درحالِ انجامِ تصمیمهایت هستی، بهقدری برایت سخت و دشوار میشود، که انگار سیاهچالهای در زندگیات ایجاد شده باشد. این همان لحظههایی از زندگیست که بگومگوهای درونیات آشوب بهپا میکنند! مثلاً بهخودت قول دادهای که وزن کنی، ولی هوسِ پیتزا میکنی؛ یا بهخودت قول دادهای که مقداری پول پسانداز کنی، امّا میبینی همان ژاکتی که آرزویش را داشتی، با تخفیف فروخته میشود. وقتی اشتیاق کمکم کاهش مییابد، چگونه افراد میتوانند این لحظهها را مدیریت کنند؛ و آن الگوهای فکری قدیمی را برای تغییرِ زندگی، دوباره از نو سازماندهی کنند؟ تو باشی، چه میکنی؟
خودگوییهای درونی جسورانه، زمانی صورت میگیرند که تو به انجامِ آن عمل در همان زمان ادّعا داشته باشی، دقیقاً همانلحظه و همانجا؛ با لَحنِ «من ... هستم»، یا «من ... اعتقاد دارم»، یا «من ... میپذیرم»، یا «من ... ادّعا دارم»؛ تمام اینها قدرتمند هستند و خیلی بهتر از الگوهای داستانگونه مانندِ «من میخواهم ...» یا «من قصد دارم ...» جواب میدهند.
تأثیرِ فیزیولوژی و روانشناسی کاربردِ زبان جسورانه و لحظهای، نهتنها قدرتمند و نافذ است، بلکه واقعاً انرژیِ آنی دارد. تقاوتِ بینِ «من مصمم هستم» و «من میخواهم مصمم باشم»، از زمین تا آسمان است. یکی از اینها، مربوط به لحظههای اکنونِ زندگیات است؛ و دیگری بیشتر از اینکه به اکنونِ تو مربوط باشد، به آینده پیوند میخورد.
تمامِ این موارد تو را ملزم میکنند که جسورانه صحبتکردن را در زندگیِ روزمره امتحان کنی؛ و وقتی میخواهی با لحنِ داستانگونه حرف بزنی، جلوی خودت را بگیری.