فصلِ اوّل: شروعِ کار - بخشِ سوّم

چطور زبان، زندگی ما را دگرگون میکند
تأثیرِ نوع حرفزدنِ ما، فقط مختص به همان لحظه نیست، بلکه میتواند در ناخودآگاهِ ما رسوخ کند و کاملاً نهادینه شود؛ و افکار، اندیشه و رفتارِ ما را در بلندمدّت تغییر دهد.
در زندگیِ روزمرهی واقعی، طرزِ حرفزدنِ ما با خود و دیگران، فوراً به درک و دریافت ما نسبت به زندگی شکل و رنگ میدهد؛ و این ادراک مستقیماً و دقیقاً در همان لحظه بَر رفتارِ آنی ما تأثیر میگذارد. پیِ نادیدهگرفتنِ این ادارکها را به خودت بمال! حتّی بدتر این است که با این توهم زندگی کنی که هیچ درکی نداری!
اگر گاهی دربارهی اینکه زندگی چقدر «غیرمنصفانه» است حرف میزنی، طبق همین دیدگاه هم، رفتار خواهی کرد یا همانطور که پژوهشها نشان دادهاند، حتّی در مکان و زمانی که همهچیز برایت خوب پیش برود هم، تلاشِ کمتری در انجامِ کارهایت میکنی، چون برای خودت حکم صادر کردهای که به نتیجه نخواهی رسید. دیدگاهِ نامنصفانه، بهسرعت تبدیل به واقعیتِ ذهنیات خواهد شد.
ازطرفدیگر، شخصی که موفقیت را خیلی نزدیک میبیند، نهتنها پایش را در یک کفش میکند تا آن را بهدست آورد، بلکه در تمام مدّتی که بَراساسِ آن دیدگاهِ بنیادین موفقیت، پُرانرژی در تلاش است، با آن و برای آن زندگی میکند. نیازی به توضیح نیست، چون بدونِ اعتقاد به این دیدگاه هم، روشِ مشابهی برای انجامِ کارهای بزرگ وجود دارد، اگرچه مسیر تا حدودی ناهموارتر خواهد بود.
اگر نگرانی که چیزی شبیه به این عقیدهی شخصی در تو وجودِ خارجی ندارد، پس به خواندنِ کتاب ادامه بده!
فیلسوفِ بزرگ، مارکوس آئورلیوس که یکی از امپراتورانِ رومِ باستان بود، گفت:
وقتی زندگی روی تلخش را به تو نشان میدهد، این، نهتنها «بدشانسی» تو نیست، بلکه با تحملِ آن، «با شایستگی» به «سعادت» خواهی رسید. البته این قانون را با گذرِ زمان و در آینده درک خواهی کرد.
این موضوع نشئتگرفته از قدرتِ تعیینکنندهی ما در نحوهی اندیشیدن و چگونگیِ حرفزدن از مشکلاتِمان است. این موارد، هم میتوانند مایهی رنجش باشند و هم سکّوی پرتابِ ما. هم میتوانند ما را به زیر بکِشند و هم موجبِ پیشرفت و ترقّی ما شوند.
درواقع رواقیانی همچون آئورلیوس اعتقاد داشتند که رویدادهای بیرونی هیچگونه قدرت و اختیاری بَر ما ندارند. این خودِ ما هستیم که حقیقتِ وجودِمان را با ذهنِمان میسازیم.