اکنون نوبتِ شماست

ضمیرِ ناخودآگاهِ ما با روشهای متفاوتی با ما حرف میزند. درموردِ مارک با نوشتنِ یک نمایشنامه همهچیز شروع شد. ضمیرِ ناخودآگاهِ او شخصیتی را خلق کرد که آینهی تمام نمایِ آرزوهای خودش بود.
چطور باید بفهمید که چه میخواهید؟ چطور باید بفهمید که چه اهدافی دارید؟ چطور میتوانید روی انبوهی از ایدهها تمرکز کنید و ایدههای مهمتر را اولویت بندی کنید؟
حتّی اگر مطمئن نیستید که چه میخواهید، بگذارید «نوشتن» به شما بگوید چه مسیری را طی کنید، تا به خواستههایتان برسید.
- نوشتن در ساعتهای اوّلیهی صبح روشِ فوقالعادهای برای آشکار کردنِ آرزوهای شماست. سعی کنید ساعت را هر روز پانزده دقیقه زودتر از وقت معمولِ بیدار شدنِتان کوک کنید؛ و به محضِ اینکه بلند شدید شروع به نوشتن کنید. کاغذ و قلم را از قبل آماده کنید و در عالمِ خوابوبیداری شروع به نوشتن کنید؛ و هرچه به ذهنِتان رسید روی کاغذ بیاورید. اگر چشمانتان خسته است و درد دارد، درموردش بنویسید. اگر دلتان میخواهد دوباره بخوابید، بازهم درموردش بنویسید. اینها مثلِ نرمشهایی هستند که قبل از تمرینِ ورزشهای سنگینتر ضروری میباشند. مطمئن باشید وقتی شکایت و غُرزدنهای شما تمام شد، قلم راهش را پیدا میکند و روی صفحهی کاغذ به حرکت درمیآید؛ و جولان میدهد و دستوراتی را صادر میکند که برایِتان مؤثر و مفید است. دو هفته این تمرین را تکرار کنید و نوشتههایتان را نخوانید و بعد از دو هفته نوشتهها را بخوانید و پیشرفتتان را ببینید.
- سه سؤال درموردِ زندگیِتان طرح کنید، آنها را بنویسید، برگه را تا بزنید و بهصورتِ تصادفی در پاکتهایی که شماره دارند بچینید. بعد، مدّتی سراغش نروید و فکر کنید؛ و بعد دربارهی چیزهایی که ذهنِتان را مشغول کرده داستانی بنویسید. وقتی داستان تمام شد، یکی از پاکتها را باز کنید و ببینید به کدام سؤال جواب دادهاید. اگر در این زمینه بهدنبالِ جزئیاتِ بیشتر میگردید، همان کتاب «شهودِ عملی» اثرِ لورا دی را بخوانید.
فقط و فقط با نوشتن است که ضمیرِ ناخودآگاهِتان به شما میگوید بهدنبالِ چه چیزی هستید. نوشتن، نوعی صحبتکردن با خود است. ما را راهنمایی میکند و حتّی گاهی به روشهای مختلف راههایی را به ما نشان میدهد، پس با دقّت گوش کنید و از نوشتن برای تحلیلِ نشانهها استفاده کنید.
بزرگ فکر کنید؛ و از اینکه عظمتِ خدای خودِتان را احساس کنید نترسید.
نلسون ماندلا در یک سخنرانی گفت:
«نقشهای تحقیرآمیز بازی کردن» دنیا را نجات نمیدهد؛ چرا نباید آدمِ بزرگی باشید؟