فصلِ نهم: قدمِ بعدی چیست؟ - بخشِ سوّم

به خودت رشوه نده
ما دائماً به خودمان رشوه میدهیم. ما انواع و اقسام بهانهها را در دسترس داریم که به خودِمان بگوییم: «نمیتوانیم.»
نمیتوانم، نمیتوانم، نمیتوانم؛ امّا بدان که میتوانی. اینها همه بهانه است. تو همهی اقداماتِ مهم را به خودت وعده و وعید میدهی؛ و با فهرست بلندبالایی از دلایل، از انجامِ آنها طفره میروی؛ و تنها چیزی که پس از آن نصیبت میشود این است که تبدیل به یک آدمِ چَرندگو میشوی.
با این کار، تو بدتر از هرکس دیگری به خودت خیانت میکنی!
تنها تفاوت تو و دیگرانی که همان زندگیِ رؤیایی تو را دارند، این است که آنها عزم خود را جزم کردند و واردِ عمل شدهاند. آنها آن زندگی را ساختهاند و آن را زندگی کردهاند.
آنها باهوشتر، آگاهتر، قویتر یا هرچیز دیگری نبودهاند. آنها چیزی بیشتر از تو در اختیار نداشتهاند. تنها تفاوت این است که مردم موفق منتظر نمیمانند. آنها منتظرِ آن لحظه و حس خوب نمیمانند. منتطرِ الهامِ غیبی یا امدادِ آسمانی نمیمانند تا بهجلو هلشان دهد. آنها بلند می شوند و بهجلو قدم برمیدارند. حتّی قبل از اینکه احساس کنند که آمادهی شکستاند. آنها با هواپیمایی پرواز میکنند که درحالِ ساختنش هستند. حتّی اگر در آسمان از هم متلاشی شود، قطعاتش را دوباره به یکدیگر وصل میکنند و دوباره تلاش میکنند.
به شرایطِ درونیات اشاره نکن. این هم بهانهای بیش نیست که برای خودت میآوری تا از رسیکهای زندگی خود را دور نگه داری. مشکل اینجاست که زندگی دقیقاً همان مکانها و زمانهای ریسکپذیر است! بقیه، فقط زندهبودن است.