فصلِ اوّل: شروعِ کار - بخشِ چهارم

حسِ درد را نادیده بگیر، خودش ناپدید میشود.
یکذره وقت بگذار و به این جمله فکر کن.
چقدر مشتاقی که بدانی زندگیات، نَه برای شرایط یا موقعیتها، بلکه بهدلیلِ خودگوییهایت تااینحد به گند کشیده شده است؟ و اینکه چیزی را که فکر میکنی میتوانی و یا نمیتوانی انجام دهی، بیشتر تحتِتأثیرِ بعضی پاسخهای ناخودآگاه است تا واقعیتِ خود زندگی؟!
اگر به بیرون از خودت نگاهی دقیق بیندازی و تلاش کنی با سراسیمگی از آن خارج شوی، پاسخ مشابهی دریافت خواهی کرد؛ نَه قدرتی، نَه لذتی و نَه نشاطی. در بهترین حالت میتواند حرکتی الاکلنگوار بین موفقیت و ناامیدی، شادی و ناراحتی باشد. گاهی شرایط اصلاً تغییر نمیکند و همانطور عاطلوباطل میماند. چیزی که برایش در تلاش هستی و اطمینان داری که تو را خوشحالتر، بهتر و خاطرجمعتر میکند، اگر اتّفاق نیفتد و نتیجهای از آن نگیری چه میشود؟ بعدش چه؟ حتّی اگر روزی به آن نقطهی مطلوب برسی، از حالا تا آن روز برای زندگیات چه پیش میآید؟
این کتاب کمکت میکند تا جوابِ سؤالت را بیابی. نَه در جایی بیرون از خود، بلکه در درونِ خودت. اصلاً لازم نیست بهدنبالِ پاسخ بگردی، «تو» خودت پاسخی. همانطوریکه به خیلی از مراجعهکنندگانم گفتهام؛ بیشترِ اوقات، افراد وقتِ خود را برای رسیدنِ سوارهنظام صرف میکنند، درحالیکه نمیدانند خودِشان همان سوارهنظاماند. زندگیِ تو منتظرت است، تا سرانجام خودت را نشان دهی.