رقابت یا حسادت؟ - قسمت دوّم

همانطور که در مقالهی قبلی (رقابت یا حسادت؟ - قسمت اوّل) موضوعِ «رقابت» را موردِ بررسی قرار دادیم، اینک به موضوعِ «حسادت» در بینِ ورزشکاران خواهیم پرداخت.
حسادت یک واکنشِ «هیجانی» و «طبیعی» است، که مستقیماً به روابطِ بینِ ورزشکاران مربوط میشود. بهطورکلی، حسادت به ۲ گروهِ عُمده تقسیمبندی میشود:
- حسادتِ منفی : مخرّب و نابودکننده
- حسادتِ مثبت: بیشتر به معنای غبطهخوردنِ مثبت؛ مفید و سازنده
صدالبته که هر دوی این موارد، یک «احساس» هستند؛ و تنها تفاوتِ بینِ آنها در جهتِشان میباشد. حسادتِ منفی، جهتش بهسمتِ دیگر ورزشکاران و در مقابل، حسادتِ مثبت یا غبطهخوردن است که جهتش بهسمتِ خودِ ورزشکار نشانه رفته. غبطهخوردن ورزشکاران را میتوان بیشتر بهعنوانِ یک «آرزو» برای داشتنِ یک موقعیتِ بهتر، رسیدن به دوست یا همتیمی خود، به دست آوردنِ موفقیتهایی که دیگران به دست آوردهاند و... تلقّی نمود. ایشان، اغلب تحتِتأثیر ورزشکارانِ موردِ علاقهی خویش قرار میگیرند؛ و بهعنوانِ الگوی خود از «رفتار» و «عملکرد» آنان تقلید مینمایند؛ و لذا برای رسیدنِ به آنها «ممارست» از خود نشان میدهند. حتّی نوعِ پوشش و شادی در رقابتها را نیز همانندِ آنان تکرار مینمایند. چنین ورزشکارانی هرگز به فکرِ «آسیبزدن» به دیگر ورزشکاران نیستند؛ و بهجای این سعی میکنند با تلاشوکوششِ بیشتر، خویش را به آن الگوی موردِ نظرِشان برسانند.
یکی از بزرگترین معظلاتِ ورزشکاران را میتوان «حسادتِ منفی» یا به زبانِ عامیانه «حسودی» نامید. این نوع از حسادت، میتواند بهسادگی لطمههای جبرانناپذیری را به ورزشکاران وارد نماید. اینقبیل از ورزشکاران، باعثِ از بین رفتنِ عُمرِ ورزشیِ خود و آسیبزدن به دیگران میشوند. در ادامه، اشارهای هرچند کوتاه و مختصر به این موارد خواهیم نمود: دودِلی، احساس بلاتکلیفی، عدمِ تمرکز، کاهشِ چشمگیرِ اعتمادبهنفس، نادیده گرفتنِ توانمندیهای خویش، اُفتِ شدیدِ عملکرد، افکارِ منفی و عذابآور، استرس شدید ناشی از تأیید نشدن، به خطر انداختنِ سلامتِ روانی و جسمانیِ خود، از دست دادنِ جایگاهِ ورزشی، پرخاشگریهای پیاپی، افسردگیِ حاد و مزمن و...؛ جالب اینجا است که موارد ذکر شده، تنها بخشی از خصوصیات و حالتهای ورزشکارانی است که حسادتِ منفی میورزند!
معمولاً دیده شده که چنین ورزشکارانی در تیمها و درحینِ تمرینات، مشکلاتی را ایجاد مینمایند؛ و متأسفانه به فکرِ آسیبزدن به ورزشکارانِ دیگر نیز میباشند و لذا همیشه، «ناراضی» و «معترض» هستند. اینان تصوّر مینمایند که کادرِ مربیان و پرسنلِ فنّی، عمداً عملکرد و تواناییهایشان را نادیده میگیرند؛ و درنتیجه احساسِ اغلبِ آنان این است که هرچه تلاش میکنند، هیچگونه ثمره و فایدهای ندارد. ازاینرو، تمامِ مشکلاتی که برایشان رُخ میدهند را به گردنِ دیگر ورزشکاران و پرسنل میاندازند؛ و شدیداً بهدنبالِ «مقصّر» بوده، تا بتوانند ازاینطریق خود را «مبرّا» نمایند. همچنین به این موضوع فکر میکنند، که اگر مثلاً فلان ورزشکار در تیم حضور نداشت، چنین اتّفاق یا اتّفاقاتی برای من پیش نمیآمد یا نمیآمدند. این درحالی است که آنان، بههیچوجه انتقادات و پیشنهادات کسی را قبول نمیکنند؛ و بدتر از همه آنکه عملکردِ خودِشان را نیز کاملاً بدونِ هیچگونه عیبونقصی میدانند! زیراکه احساس میکنند با این شیوه، میتوانند عملکرد و تواناییهایشان را به اثبات برسانند. همچنین آنان بهشدّت بهدنبالِ «تأیید شدن» از طرفِ کادرِ فنّی، مربیان، همتیمیها و دیگران هستند؛ و بایستی در نظر داشت، ورزشکارانی که دچارِ این نوع از حسادت یعنی «حسودی» میشوند، همواره با ترس و ناامنیِ سوزناکی دستبهگریبان هستند. بهعنوانِمثال: از اینکه نتوانند جایگاهِ خود را در تیم حفظ نمایند، از شکستخوردن، از تحقیر شدن، از اخراج یا کنار گذاشته شدن، از نادیده گرفته شدن و...

با عنایت به مطالبِ فوقالذکر میتوان دریافت که بنابر همین دلایل، اینان دچارِ «اضطراب» و «استرس» شدیدی میشوند؛ و طبیعتاً ذهنی آکنده از افکارِ «منفی» و «بدبینانه» در سَرِ خود دارند؛ و طبعاً نیز «پرخاشگر» و «عصبی» هستند. همچنین این افراد در شرایطِ سختِ مسابقات، تحتِتأثیرِ فشارِ روانی قرار میگیرند. بهلحاظِ اینکه افکار منفی ذهنِشان را اشغال کرده، بدیهی است که در شرایطِ سختِ مسابقاتی قادر نیستند بهدرستی تصمیمگیری کنند؛ و لذا در انجامِ واکنشهای لازمه، دیرتر از زمانِ انتظار عکسالعمل نشان میدهند که این امر بهتنهایی، باعثِ اُفتِ شدیدِ عملکرد و تواناییهایشان میگردد و ازاینرو، «اعتمادبهنفسِ» خودِشان و همتیمیهای آنان کاهشِ قابلِتوجهی مییابد.
در ادامه باید گفت که اینقبیل از ورزشکاران، خیلی زود تحتِتأثیرِ عواملِ محیطی قرار گرفته و درنتیجه، بسیار سریع و بیجا ازکورهدررفته و عصبی میشوند؛ بنابراین بهمنظورِ جبرانِ عملکرد و ضعفهای خویش، دست به «اشتباهاتِ کودکانه» میزنند و با انجامِ خطاهای بیمورد، سرنوشتِ مسابقات را بهطورِ دیگری تعیین مینمایند. درعینِحال، باعثِ عدمِ پیشرفت و رشدِ خویش شده؛ و در پایانِ کار نیز همانند یک عُقدهای برای همیشه در ذهنِ تاریخ باقی خواهند ماند. ناگفته نماند که این مهم، در زندگانی خصوصی و نیمهخصوصی ایشان نیز تأثیرگذار خواهد بود. شایان ذکر است که «حسادت» بهتنهایی، نوعی بیماری محسوب نمیشود؛ و میتوان آن را بهسادگی و با کمی تلاش کنترل نمود.
درنهایت امیدوارم این مطالب، کمکی هرچند کوچک و ناچیز در راستای پیشرفتِ تمامی ورزشکارانِ گرامی داشته باشد؛ و با آرزوی موفقیت و پیروزیهای روزافزون برای ورزشکارانِ کشورِ عزیزمان.
والسلام